معنی فارسی contemplativeness
B1ویژگی داشتن تأمل عمیق و تفکر.
The quality of being contemplative or reflective.
- NOUN
example
معنی(example):
تأملگرایی او به او اجازه میدهد مسائل پیچیده را درک کند.
مثال:
Her contemplativeness allows her to understand complex issues.
معنی(example):
تأملگرایی هنرمند در آثارش مشهود است.
مثال:
The contemplativeness of the artist is evident in his work.
معنی فارسی کلمه contemplativeness
:
ویژگی داشتن تأمل عمیق و تفکر.
