معنی فارسی contemple

B1

تأمل کردن، به دقت به چیزهای اطراف نگاه کردن و در مورد آن فکر کردن.

To contemplate or think deeply about something.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند به زیبایی غروب آفتاب تأمل کنند.

مثال:

They chose to contemple the beauty of the sunset.

معنی(example):

تأمل در طبیعت یعنی قدردانی از شگفتی‌های آن.

مثال:

To contemple nature is to appreciate its wonders.

معنی فارسی کلمه contemple

: معنی contemple به فارسی

تأمل کردن، به دقت به چیزهای اطراف نگاه کردن و در مورد آن فکر کردن.