معنی فارسی contorts
B1تغییر شکل دادن به بدن یا صورت به گونهای که غیرعادی یا پیچیده به نظر برسد.
To twist or bend out of the normal shape.
- verb
verb
معنی(verb):
To twist in a violent manner.
مثال:
features contorted with fury.
معنی(verb):
To twist into or as if into a strained shape or expression.
example
معنی(example):
رقصنده بدن خود را به اشکال مختلف تغییر شکل میدهد.
مثال:
The dancer contorts her body into various shapes.
معنی(example):
او صورتش را به حالتهای مضحک تغییر شکل میدهد.
مثال:
He contorts his face to make funny expressions.
معنی فارسی کلمه contorts
:
تغییر شکل دادن به بدن یا صورت به گونهای که غیرعادی یا پیچیده به نظر برسد.