معنی فارسی contrôlée
B1به معنای تحت کنترل یا نظارت است.
Controlled or regulated in a specific manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط باید کنترلشده باشد تا ایمنی را تضمین کند.
مثال:
The environment must be contrôlée to ensure safety.
معنی(example):
یک سیستم کنترلشده میتواند به طور موثر پارامترهای مختلف را نظارت کند.
مثال:
A contrôlée system can monitor various parameters effectively.
معنی فارسی کلمه contrôlée
:
به معنای تحت کنترل یا نظارت است.