معنی فارسی contraception

B2

روش‌هایی برای جلوگیری از بارداری در طول روابط جنسی.

Methods or devices used to prevent pregnancy during sexual intercourse.

noun
معنی(noun):

The use of a device or procedure to prevent conception as a result of sexual activity.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت از روش‌های پیشگیری از بارداری برای برنامه‌ریزی خانواده‌اش استفاده کند.

مثال:

She decided to use contraception to plan her family.

معنی(example):

روش‌های پیشگیری از بارداری می‌توانند از نظر اثربخشی بسیار متفاوت باشند.

مثال:

Contraception methods can vary widely in effectiveness.

معنی فارسی کلمه contraception

: معنی contraception به فارسی

روش‌هایی برای جلوگیری از بارداری در طول روابط جنسی.