معنی فارسی contracyclical
B2ضدچرخهای، سیاستها یا اقدامات اقتصادی که به منظور مقابله با چرخههای اقتصادی، بهویژه در زمان رکود طراحی شدهاند.
Referring to measures designed to counteract economic fluctuations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاستهای ضدچرخهای به هدف مقابله با نزولات اقتصادی طراحی شدهاند.
مثال:
Contracyclical policies aim to counteract economic downturns.
معنی(example):
رویکرد ضدچرخهای دولت به تثبیت اقتصاد کمک کرد.
مثال:
The government's contracyclical approach helped stabilize the economy.
معنی فارسی کلمه contracyclical
:
ضدچرخهای، سیاستها یا اقدامات اقتصادی که به منظور مقابله با چرخههای اقتصادی، بهویژه در زمان رکود طراحی شدهاند.