معنی فارسی contrafactive

B1

مفهوم یا بیانی که نشان‌دهنده چیزهایی است که برخلاف واقعیت هستند.

A statement or assertion about what would happen contrary to fact.

adjective
معنی(adjective):

Describing a verb whose object clause is taken to be false

example
معنی(example):

بیان مخالف نشان می‌دهد که چه چیزهایی می‌توانستند اتفاق بیفتند.

مثال:

The contrafactive statement shows what could have happened.

معنی(example):

در منطق، استدلال مخالف به ما کمک می‌کند تا گزینه‌های دیگر را درک کنیم.

مثال:

In logic, contrafactive reasoning helps us understand alternatives.

معنی فارسی کلمه contrafactive

: معنی contrafactive به فارسی

مفهوم یا بیانی که نشان‌دهنده چیزهایی است که برخلاف واقعیت هستند.