معنی فارسی contraprogressist
B1ضدپیشرفت به فلسفه یا جنبشهایی اشاره دارد که مخالف تغییرات و پیشرفتهای سریع در جامعه هستند و بر حفظ سنتها و معیارها تأکید دارند.
A perspective or movement that resists rapid change and advocates for traditional values and stability in society.
- OTHER
example
معنی(example):
دیدگاه ضدپیشرفت خواستار تغییرات سریع اجتماعی است.
مثال:
The contraprogressist viewpoint argues against rapid societal changes.
معنی(example):
جنبشهای ضدپیشرفت غالباً بر سنت و ثبات تأکید میکنند.
مثال:
Contraprogressist movements often emphasize tradition and stability.
معنی فارسی کلمه contraprogressist
:
ضدپیشرفت به فلسفه یا جنبشهایی اشاره دارد که مخالف تغییرات و پیشرفتهای سریع در جامعه هستند و بر حفظ سنتها و معیارها تأکید دارند.