معنی فارسی contrariety

C1 /kɒntɹəˈɹʌɪəti/

مخالف‌بودن، اشاره به وضعیت یا دو جمله دارد که یکدیگر را نقض می‌کنند و نمی‌توانند همزمان حقیقت داشته باشند.

The relationship between statements that cannot both be true simultaneously.

noun
معنی(noun):

Opposition or contrariness; cross-purposes, marked contrast.

example
معنی(example):

مخالف‌بودن به این معناست که دو جمله نمی‌توانند هم‌زمان درست باشند.

مثال:

Contrariety is when two statements cannot both be true at the same time.

معنی(example):

در بحث‌ها، مخالف‌بودن می‌تواند منجر به مباحث جالبی شود.

مثال:

In discussions, contrariety can lead to interesting debates.

معنی فارسی کلمه contrariety

: معنی contrariety به فارسی

مخالف‌بودن، اشاره به وضعیت یا دو جمله دارد که یکدیگر را نقض می‌کنند و نمی‌توانند همزمان حقیقت داشته باشند.