معنی فارسی control account

B2

حسابی که برای تایید و نظارت بر سایر حساب‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

An account used to ensure that the entries of subsidiary accounts are accurate.

example
معنی(example):

محاسب یک حساب کنترل برای سوابق مالی تهیه کرد.

مثال:

The accountant prepared a control account for the financial records.

معنی(example):

حساب‌های کنترل به دنبال کردن دارایی‌های سازمان کمک می‌کنند.

مثال:

Control accounts help keep track of the organization's assets.

معنی فارسی کلمه control account

: معنی control account به فارسی

حسابی که برای تایید و نظارت بر سایر حساب‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.