معنی فارسی contrude
B1به معنای گنجاندن یا وارد کردن چیزی به یک چیز دیگر، به ویژه ایدهها.
To insert or add something into something else.
- VERB
example
معنی(example):
من نیاز دارم ایدههایم را در این پروژه بگنجانم.
مثال:
I need to contrude my ideas into this project.
معنی(example):
او تصمیم گرفت دیدگاهش را در نقشه بگنجاند.
مثال:
She decided to contrude her vision into the plan.
معنی فارسی کلمه contrude
:
به معنای گنجاندن یا وارد کردن چیزی به یک چیز دیگر، به ویژه ایدهها.