معنی فارسی conventionalized
B1متعارفشده به حالتی اشاره دارد که چیزی به یک استاندارد پذیرفته شده تبدیل شده است.
Made conventional or established as a norm.
- verb
verb
معنی(verb):
To make something conventional.
example
معنی(example):
این اصطلاحات در طول زمان متعارف شدهاند.
مثال:
The terms have been conventionalized over time.
معنی(example):
وقتی که متعارف شدند، قوانین به ندرت تغییر میکنند.
مثال:
Once conventionalized, the rules are rarely changed.
معنی فارسی کلمه conventionalized
:
متعارفشده به حالتی اشاره دارد که چیزی به یک استاندارد پذیرفته شده تبدیل شده است.