معنی فارسی convertite

B1

ترجمه به عمل آوردن یا تبدیل کردن ایده‌ها به واقعیت در زبان فارسی.

To turn something from one form into another, especially involving changes in its state or function.

example
معنی(example):

شما باید ایده‌های خود را به عمل تبدیل کنید.

مثال:

You should convertite your ideas into actions.

معنی(example):

زمان آن است که برنامه‌های خود را به واقعیت تبدیل کنید.

مثال:

It's time to convertite your plans into reality.

معنی فارسی کلمه convertite

: معنی convertite به فارسی

ترجمه به عمل آوردن یا تبدیل کردن ایده‌ها به واقعیت در زبان فارسی.