معنی فارسی convexed
B2شکلی که به سمت بیرون برآمده باشد، به ویژه در علوم هندسه.
Describing a shape that curves outward, often used in geometry.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لنز محدب بود که به متمرکز کردن نور کمک کرد.
مثال:
The lens was convexed, which helped to focus the light.
معنی(example):
یک شکل محدب به سمت بیرون برآمده است.
مثال:
A convexed shape bulges outward.
معنی فارسی کلمه convexed
:
شکلی که به سمت بیرون برآمده باشد، به ویژه در علوم هندسه.