معنی فارسی convexoconcave

B1

کنوکسوکنکاب به سطحی اشاره دارد که یک طرف آن برآمده و طرف دیگر آن فرورفته است.

A surface that is both convex on one side and concave on the other.

example
معنی(example):

آینه کنوکسوکنکاب است که امکان دیدن زوایای مختلف را فراهم می‌کند.

مثال:

The mirror is convexoconcave, allowing for different viewing angles.

معنی(example):

لنز کنوکسوکنکاب می‌تواند نور را به روش‌های منحصر به فردی تغییر دهد.

مثال:

A convexoconcave lens can manipulate light in unique ways.

معنی فارسی کلمه convexoconcave

: معنی convexoconcave به فارسی

کنوکسوکنکاب به سطحی اشاره دارد که یک طرف آن برآمده و طرف دیگر آن فرورفته است.