معنی فارسی conveyances
B2وسایل نقلیه، اشیاء یا ابزارهای مختلفی که برای حمل و نقل افراد یا کالاها استفاده می‌شوند.
Various means of transportation or vehicles used to carry people or goods.
- noun
noun
معنی(noun):
An act or instance of conveying.
معنی(noun):
A means of transporting, especially a vehicle.
معنی(noun):
An instrument transferring title of an object from one person or group of persons to another.
example
معنی(example):
شهر گزینه‌های مختلفی برای حمل و نقل، مانند اتوبوس‌ها و قطارها ارائه می‌دهد.
مثال:
The city offers various conveyances for transportation, such as buses and trains.
معنی(example):
او در طی سفرش در سراسر کشور با انواع وسایل نقلیه آمد.
مثال:
He arrived by various conveyances during his trip across the country.
معنی فارسی کلمه conveyances
:
وسایل نقلیه، اشیاء یا ابزارهای مختلفی که برای حمل و نقل افراد یا کالاها استفاده می‌شوند.
