معنی فارسی convincement

B1

قانع‌سازی، فرآیند پیوستن به عقیده یا پذیرش یک استدلال.

The act of convincing someone to accept a belief or argument.

example
معنی(example):

قانع‌سازی هیئت منصفه چندین ساعت طول کشید.

مثال:

The convincement of the jury took several hours.

معنی(example):

قانع‌سازی او برای کل پرونده بسیار مهم بود.

مثال:

His convincement was crucial for the entire case.

معنی فارسی کلمه convincement

: معنی convincement به فارسی

قانع‌سازی، فرآیند پیوستن به عقیده یا پذیرش یک استدلال.