معنی فارسی convoking

B1

فراخواندن، احضار نسبت به فرایند یا عمل دعوت افرادی برای شرکت در یک جلسه.

The act of calling together for a meeting.

verb
معنی(verb):

To convene, to cause to assemble for a meeting.

معنی(verb):

To call together.

example
معنی(example):

فراخواندن کارکنان برای ارتباط مؤثر ضروری است.

مثال:

Convoking the staff is essential for effective communication.

معنی(example):

او در حال فراخواندن شورای عالی برای حل و فصل اختلاف است.

مثال:

He is convoking the council to resolve the dispute.

معنی فارسی کلمه convoking

: معنی convoking به فارسی

فراخواندن، احضار نسبت به فرایند یا عمل دعوت افرادی برای شرکت در یک جلسه.