معنی فارسی cook-general

B2

نقش بالاترین مقام آشپزی که به مدیریت تمام جنبه‌های آشپزخانه می‌پردازد.

A high-ranking cook responsible for managing the kitchen and staff.

example
معنی(example):

سرآشپز کل تمام عملیات آشپزخانه را نظارت می‌کند.

مثال:

The cook-general oversees all kitchen operations.

معنی(example):

به عنوان سرآشپز کل، او هم کارکنان و هم منو را مدیریت می‌کند.

مثال:

As a cook-general, he manages both the staff and menu.

معنی فارسی کلمه cook-general

: معنی cook-general به فارسی

نقش بالاترین مقام آشپزی که به مدیریت تمام جنبه‌های آشپزخانه می‌پردازد.