معنی فارسی cook-shop
B1فروشگاهی که ابزار و تجهیزات مربوط به پخت و پز به فروش میرسند.
A store that sells cooking tools and equipment.
- NOUN
example
معنی(example):
من به فروشگاه آشپزی رفتم تا چند ابزار آشپزخانه بخرم.
مثال:
I visited the cook-shop to buy some kitchen tools.
معنی(example):
فروشگاه آشپزی این هفته تخفیف بر روی لوازم پخت و پز داشت.
مثال:
The cook-shop had a sale on cookware this week.
معنی فارسی کلمه cook-shop
:
فروشگاهی که ابزار و تجهیزات مربوط به پخت و پز به فروش میرسند.