معنی فارسی cook-top
A2اجاقگاز، سطحی که غذا روی آن پخته میشود، معمولاً به صورت مستقل است.
A type of cooking surface that can be built into a kitchen countertop.
- NOUN
example
معنی(example):
اجاقگاز ساده برای استفاده و تمیز کردن است.
مثال:
The cook-top is easy to use and clean.
معنی(example):
من اجاقگاز را به فر سنتی برای وعدههای غذایی سریع ترجیح میدهم.
مثال:
I prefer a cook-top over a traditional oven for quick meals.
معنی فارسی کلمه cook-top
:
اجاقگاز، سطحی که غذا روی آن پخته میشود، معمولاً به صورت مستقل است.