معنی فارسی cop/cop

A2

پلیس، فردی که مسئول حفظ نظم و امنیت عمومی است و معمولاً در نهادهای قانونی کار می‌کند.

A law enforcement officer who is responsible for maintaining public order and safety.

example
معنی(example):

پلیس به کودک گم شده کمک کرد تا والدینش را پیدا کند.

مثال:

The cop helped the lost child find his parents.

معنی(example):

پلیس در حین رژه ترافیک را هدایت کرد.

مثال:

The cop directed traffic during the parade.

معنی فارسی کلمه cop/cop

:

پلیس، فردی که مسئول حفظ نظم و امنیت عمومی است و معمولاً در نهادهای قانونی کار می‌کند.