معنی فارسی cop to
B1اعتراف به چیزی، به ویژه موردی که مشکلات یا اشتباهات شما را شامل میشود.
To confess or admit to something, especially a fault or a crime.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی داشت که به اشتباهاتش اعتراف کند.
مثال:
He was trying to cop to his mistakes.
معنی(example):
به چیزی اعتراف کردن به معنای قبول کردن آن است.
مثال:
To cop to something means to admit it.
معنی فارسی کلمه cop to
:
اعتراف به چیزی، به ویژه موردی که مشکلات یا اشتباهات شما را شامل میشود.