معنی فارسی copartiment
B1بخشی از یک سیستم یا سازمان که به طور مشترک توسط چندین شخص یا گروه مورد استفاده قرار میگیرد.
A compartment designed for use by multiple parties or groups.
- NOUN
example
معنی(example):
قسمت مشترک کشتی محل اقامت خدمه است.
مثال:
The copartiment of the ship houses the crew's quarters.
معنی(example):
هر بخش مشترک کاربرد خاصی در سازمان دارد.
مثال:
Each copartiment serves a unique function within the organization.
معنی فارسی کلمه copartiment
:
بخشی از یک سیستم یا سازمان که به طور مشترک توسط چندین شخص یا گروه مورد استفاده قرار میگیرد.