معنی فارسی copernican
C1مربوط به نیکلاس کوپرنیک، دانشمند لهستانی که سیستم خورشیدی را به گونهای جدید توصیف کرد.
Relating to Nicolaus Copernicus and his model of the cosmos where the Earth revolves around the Sun.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مدل کوپرنیکی از منظومه شمسی درک ما از فضا را تغییر داد.
مثال:
The Copernican model of the solar system changed our understanding of space.
معنی(example):
او در طول سخنرانی به نظریههای کوپرنیکی اشاره کرد.
مثال:
He referred to Copernican theories during the lecture.
معنی فارسی کلمه copernican
:
مربوط به نیکلاس کوپرنیک، دانشمند لهستانی که سیستم خورشیدی را به گونهای جدید توصیف کرد.