معنی فارسی copolymerised
B1فعل گذشته 'کوپلیمریز شدن' به فرآیند ساخت یک کوپلیمر با استفاده از چندین مونومر اشاره دارد.
The past tense of 'copolymerise', indicating that the copolymerization process has been completed.
- verb
verb
معنی(verb):
To polymerize so as to form a copolymer
example
معنی(example):
ماده جدید در یک محیط کنترل شده کوپلیمریزاسیون شده است تا کیفیت آن تضمین شود.
مثال:
The new material was copolymerised in a controlled environment to ensure quality.
معنی(example):
پس از اینکه اجزا کوپلیمریزاسیون شدند، برای مقاومت آزمایش شدند.
مثال:
After the components were copolymerised, they were tested for strength.
معنی فارسی کلمه copolymerised
:
فعل گذشته 'کوپلیمریز شدن' به فرآیند ساخت یک کوپلیمر با استفاده از چندین مونومر اشاره دارد.