معنی فارسی coppy
B1دستگاه یا چیزی که برای تهیه نسخهای مشابه از یک سند استفاده میشود.
A duplicate or representation of an original document or item.
- NOUN
example
معنی(example):
من از یک کپی برای تکرار این سند استفاده کردم.
مثال:
I used a coppy to duplicate this document.
معنی(example):
مطمئن شو که یک کپی از گزارش به من بدهی.
مثال:
Make sure to give me a coppy of the report.
معنی فارسی کلمه coppy
:
دستگاه یا چیزی که برای تهیه نسخهای مشابه از یک سند استفاده میشود.