معنی فارسی copraemic

C1

مربوط به سطح بالای چربی در خون.

Relating to or characterized by copraemia.

example
معنی(example):

یک بیمار کوپراسمی نیاز به پایش دقیق دارد.

مثال:

A copraemic patient needs careful monitoring.

معنی(example):

پزشک دارویی برای وضعیت کوپراسمی تجویز کرد.

مثال:

The doctor prescribed medication for the copraemic condition.

معنی فارسی کلمه copraemic

: معنی copraemic به فارسی

مربوط به سطح بالای چربی در خون.