معنی فارسی copremic
B1مرتبط با یا ناشی از کوپرمی.
Relating to or resulting from copremia.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
علائم کوپرمی نیاز به ارزیابی دقیق دارند.
مثال:
The copremic symptoms require careful evaluation.
معنی(example):
پزشکان در حین معاینات به دنبال نشانههای کوپرمی هستند.
مثال:
Doctors look for copremic signs during examinations.
معنی فارسی کلمه copremic
:
مرتبط با یا ناشی از کوپرمی.