معنی فارسی corbeled
B2به ساختارهایی اشاره دارد که با تکنیک طاقگذاری ایجاد شدهاند، که معمولاً به عنوان یک روش تزئینی در معماری استفاده میشود.
Refers to structures built using the corbelling technique, often found in decorative architecture.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having corbels.
example
معنی(example):
خرابههای باستانی دارای ساختاری طاقگذاری شده بودند که باستانشناسان را شگفتزده کرد.
مثال:
The ancient ruins featured a corbeled structure that amazed the archaeologists.
معنی(example):
او از سقفهای طاقگذاری شده در ساختمانهای قدیمی تحت تأثیر قرار گرفت.
مثال:
She was impressed by the corbeled ceilings in the old buildings.
معنی فارسی کلمه corbeled
:
به ساختارهایی اشاره دارد که با تکنیک طاقگذاری ایجاد شدهاند، که معمولاً به عنوان یک روش تزئینی در معماری استفاده میشود.