معنی فارسی corcle
B1گروهی از افراد که برای تبادل نظر دور هم جمع میشوند.
A group of people who gather for discussion or exchange of ideas.
- OTHER
example
معنی(example):
آنها یک دایره تشکیل دادند تا درباره پروژه صحبت کنند.
مثال:
They formed a corcle to discuss the project.
معنی(example):
در یک دایره، هر کسی فرصتی برای صحبت کردن دارد.
مثال:
In a corcle, everyone gets a chance to speak.
معنی فارسی کلمه corcle
:
گروهی از افراد که برای تبادل نظر دور هم جمع میشوند.