معنی فارسی coremium
B1کورمیوم به یک عنصر یا ترکیب فرضی در علم اشاره میکند.
A potentially hypothetical element or compound in scientific discussions.
- OTHER
example
معنی(example):
کورمیوم عنصری است که به طور وسیعی شناسایی نشده است.
مثال:
Coremium is an element that is not widely recognized.
معنی(example):
بحثی درباره وجود کورمیوم در علم وجود داشت.
مثال:
There was a debate about the existence of coremium in science.
معنی فارسی کلمه coremium
:
کورمیوم به یک عنصر یا ترکیب فرضی در علم اشاره میکند.