معنی فارسی corequisite
B1درس هممورد نیاز، درسی که گذراندن آن به همراه یک درس دیگر الزامی است.
A course that must be taken alongside another specific course.
- NOUN
example
معنی(example):
یک درس هممورد نیاز است که باید با درس دیگر گذرانده شود.
مثال:
A corequisite course is required to be taken with another course.
معنی(example):
دانشگاه برای کلاسهای ریاضیات پیشرفته یک درس هممورد نیاز را الزامی میداند.
مثال:
The university mandates a corequisite for advanced mathematics classes.
معنی فارسی کلمه corequisite
:
درس هممورد نیاز، درسی که گذراندن آن به همراه یک درس دیگر الزامی است.