معنی فارسی cormoid

B1

کُرموی، به شکل یا ساختاری اشاره دارد که شبیه به کُرم است.

Having the characteristics or form of a corm.

example
معنی(example):

ساختار کُرموی به گیاه کمک می‌کند تا مواد مغذی را ذخیره کند.

مثال:

The cormoid structure helps the plant store nutrients.

معنی(example):

در برخی از گونه‌ها، شکل کُرموی برای بقا ضروری است.

مثال:

In certain species, the cormoid shape is essential for survival.

معنی فارسی کلمه cormoid

: معنی cormoid به فارسی

کُرموی، به شکل یا ساختاری اشاره دارد که شبیه به کُرم است.