معنی فارسی corn on the cob

B1

ذرتی که هنوز به خوشه خود متصل است و به طور کامل پخته شده و معمولاً در کنار غذاهای دیگر سرو می‌شود.

Fresh corn that is cooked and served still on the cob.

noun
معنی(noun):

Cooked ears of corn (maize, specifically sweet corn).

example
معنی(example):

من عاشق خوردن ذرت روی خوشه در تابستان هستم.

مثال:

I love eating corn on the cob during summer.

معنی(example):

ذرت روی خوشه یک غذای جانبی محبوب در کبابی‌ها است.

مثال:

Corn on the cob is a popular side dish at barbecues.

معنی فارسی کلمه corn on the cob

: معنی corn on the cob به فارسی

ذرتی که هنوز به خوشه خود متصل است و به طور کامل پخته شده و معمولاً در کنار غذاهای دیگر سرو می‌شود.