معنی فارسی cornball
B1کرنبال، اصطلاحی برای توصیف چیزی است که خیلی ساده، سطحی یا مسخره است و معمولاً به طنز یا سکانسهای غیرجدی اشاره دارد.
A term used to describe something overly sentimental, cheesy, or corny.
- noun
noun
معنی(noun):
A ball of popped corn stuck together with soft candy from molasses or sugar.
معنی(noun):
An unsophisticated person.
معنی(noun):
Something excessively corny.
مثال:
That movie was a real cornball.
example
معنی(example):
او تلاش کرد که باکلاس باشد، اما جوکهایش فقط مسخره بودند.
مثال:
He tried to be cool, but his jokes were just cornball.
معنی(example):
این فیلم یک رمانس مسخره و سرگرمکننده با پیچشهای قابل پیشبینی بود.
مثال:
The movie was a fun cornball romance with predictable twists.
معنی فارسی کلمه cornball
:
کرنبال، اصطلاحی برای توصیف چیزی است که خیلی ساده، سطحی یا مسخره است و معمولاً به طنز یا سکانسهای غیرجدی اشاره دارد.