معنی فارسی corneal

B1

قرنیه‌ای به ویژگی‌ها و شرایط مربوط به ساختار قرنیه چشم اشاره دارد و در پزشکی چشم و درمان‌ها بسیار مهم است.

Related to the cornea, often used in medical contexts concerning eye health.

example
معنی(example):

پیوند قرنیه به او کمک کرد تا بینایی‌اش را بازگرداند.

مثال:

The corneal transplant helped restore her vision.

معنی(example):

بیماری‌های قرنیه می‌توانند به طور قابل توجهی بر بینایی تأثیر بگذارند.

مثال:

Corneal diseases can affect eyesight significantly.

معنی فارسی کلمه corneal

: معنی corneal به فارسی

قرنیه‌ای به ویژگی‌ها و شرایط مربوط به ساختار قرنیه چشم اشاره دارد و در پزشکی چشم و درمان‌ها بسیار مهم است.