معنی فارسی corneule
B1کورنوئل، نوعی ساز بادی است که شکل ظریف و زیبایی دارد.
A brass instrument characterized by its delicate design.
- NOUN
example
معنی(example):
کورنوئل به خاطر شکل ظریفش شناخته میشود.
مثال:
The corneule is known for its delicate shape.
معنی(example):
هنرمندان اغلب کورنوئل را در نقاشیهای خود به تصویر میکشند.
مثال:
Artists often depict the corneule in their paintings.
معنی فارسی کلمه corneule
:
کورنوئل، نوعی ساز بادی است که شکل ظریف و زیبایی دارد.