معنی فارسی coromandel
B1کرماندل، یک منطقه ساحلی در هند که به خاطر سواحل زیبا و فرهنگی غنی شهرت دارد.
A coastal region of southeastern India known for its picturesque beaches.
- noun
noun
معنی(noun):
Calamander.
example
معنی(example):
کرمند یک منطقه زیبای ساحلی در هند است.
مثال:
Coromandel is a beautiful coastal region in India.
معنی(example):
ساحل کرمند به خاطر سواحل خیرهکنندهاش شناخته شده است.
مثال:
The Coromandel Coast is known for its stunning beaches.
معنی فارسی کلمه coromandel
:
کرماندل، یک منطقه ساحلی در هند که به خاطر سواحل زیبا و فرهنگی غنی شهرت دارد.