معنی فارسی coronule
B1کورونول، ساختار کوچکی که به شکل تاج است و در برخی موجودات زنده یافت میشود.
A small, crown-like anatomical structure, especially in certain biological contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
کورونول به ساختار کوچکی شبیه به تاج اشاره دارد.
مثال:
The coronule refers to a small crown-like structure.
معنی(example):
در زیستشناسی، کورونول میتواند در برخی میکروارگانیسمها مشاهده شود.
مثال:
In biology, the coronule can be observed in certain microorganisms.
معنی فارسی کلمه coronule
:
کورونول، ساختار کوچکی که به شکل تاج است و در برخی موجودات زنده یافت میشود.