معنی فارسی coroplastic
B1کوراپلاستیک، مربوط به هنر ساخت مجسمهها از سفال یا مواد مشابه.
Pertaining to coroplasty or the art of creating sculptures from clay.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آثار کوراپلاستیک اغلب نماد شخصیتهای تاریخی هستند.
مثال:
Coroplastic works often represent historical figures.
معنی(example):
موزه نمایشگاهی از آثار کوراپلاستیک دارد.
مثال:
The museum features a coroplastic exhibit.
معنی فارسی کلمه coroplastic
:
کوراپلاستیک، مربوط به هنر ساخت مجسمهها از سفال یا مواد مشابه.