معنی فارسی corporately
B1به صورت شرکتی یا در ارتباط با یک شرکت یا سازمان، با تأکید بر همکاری و هماهنگی.
In a corporate manner; collectively as a corporation.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند به طور شرکتی کار کنند تا کارآمدی بهتری داشته باشند.
مثال:
They decided to operate corporately for better efficiency.
معنی(example):
به طور شرکتی، آنها اهداف خود را با یک استراتژی متحد دنبال کردند.
مثال:
Corporately, they pursued their goals with a unified strategy.
معنی فارسی کلمه corporately
:
به صورت شرکتی یا در ارتباط با یک شرکت یا سازمان، با تأکید بر همکاری و هماهنگی.