معنی فارسی corporatized
B1زمانی که یک نهاد عمومی به شکل شرکتی در می‌آید.
Having been transformed into a corporate structure.
- verb
verb
معنی(verb):
To transform state assets, government agencies, or municipal organizations into publicly-owned corporations.
معنی(verb):
To impose corporate values or practices; to commercialize.
example
معنی(example):
اداره حمل و نقل عملیات خود را برای خدمات بهتر به‌شرکتی تبدیل کرده است.
مثال:
The transportation department has corporatized its operations for better service.
معنی(example):
او در یک محیط به‌شرکتی کار کرد که در آن سودها در اولویت بودند.
مثال:
She worked in a corporatized environment where profits were prioritized.
معنی فارسی کلمه corporatized
:
زمانی که یک نهاد عمومی به شکل شرکتی در می‌آید.
