معنی فارسی corporatocracy

C1

سیستم حکومتی یا اجتماعی که در آن شرکت‌ها و منافع تجاری نفوذ زیادی بر سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها دارند.

A system of governance where corporations exert significant influence over government and society.

noun
معنی(noun):

Rule by corporations.

example
معنی(example):

بسیاری ادعا می‌کنند که ما در یک شرکتی‌باز زندگی می‌کنیم که در آن شرکت‌ها قدرت زیادی دارند.

مثال:

Many argue that we live in a corporatocracy, where companies have too much power.

معنی(example):

ظهور شرکتی‌باز بر سیاست و جامعه تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The rise of corporatocracy influences politics and society.

معنی فارسی کلمه corporatocracy

: معنی corporatocracy به فارسی

سیستم حکومتی یا اجتماعی که در آن شرکت‌ها و منافع تجاری نفوذ زیادی بر سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها دارند.