معنی فارسی corposant
B2پدیدهای نورانی که در اطراف کشتیها یا در دریاهای طوفانی دیده میشود و به نشانه شانس خوب است.
A luminous phenomenon, often regarded as a sign or omen at sea, particularly during storms.
- noun
noun
معنی(noun):
An electrical discharge accompanied by a corona of ionization in the surrounding atmosphere
example
معنی(example):
ملوانان معتقد بودند که دیدن یک کورپوزانت نشانه شانس خوب است.
مثال:
The sailors believed seeing a corposant was a sign of good luck.
معنی(example):
بر اساس افسانهها، یک کورپوزانت در طوفانها ظاهر میشود.
مثال:
According to folklore, a corposant appears during storms.
معنی فارسی کلمه corposant
:
پدیدهای نورانی که در اطراف کشتیها یا در دریاهای طوفانی دیده میشود و به نشانه شانس خوب است.