معنی فارسی corresol
B1حل و فصل کردن، مدیریت و ارائه راه حل برای مشکلات یا اختلافات.
To manage or solve issues or disagreements.
- VERB
example
معنی(example):
تیم هر مشکلی که در طول پروژه پیش بیاید، حل خواهد کرد.
مثال:
The team will corresol any issues that arise during the project.
معنی(example):
ما باید این اختلاف را به سرعت حل کنیم.
مثال:
We need to corresol this disagreement quickly.
معنی فارسی کلمه corresol
:
حل و فصل کردن، مدیریت و ارائه راه حل برای مشکلات یا اختلافات.