معنی فارسی corroborate
B2 /kəˈɹɑbəɹeɪ̯t/تأیید کردن، به معنای اثبات یا تأیید چیزی به وسیلهٔ شواهد و مدارک.
To confirm or give support to a statement, theory, or finding.
- verb
verb
معنی(verb):
To confirm or support something with additional evidence; to attest or vouch for.
معنی(verb):
To make strong; to strengthen.
example
معنی(example):
شاهد می‌تواند توجیه مظنون را تأیید کند.
مثال:
The witness can corroborate the suspect's alibi.
معنی(example):
شما نیاز به شواهدی برای تأیید ادعاهای خود دارید.
مثال:
You need evidence to corroborate your claims.
معنی فارسی کلمه corroborate
:
تأیید کردن، به معنای اثبات یا تأیید چیزی به وسیلهٔ شواهد و مدارک.
