معنی فارسی corrugate
B1موج‌دار کردن به فرآیند شکل دادن یا ساختن سطوح به صورت موجی یا ناهموار اطلاق می‌شود.
To shape or mold a material into a series of parallel ridges or grooves, often used for strength and durability.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
(of the skin) To wrinkle.
معنی(verb):
To fold into parallel folds, grooves or ridges.
adjective
معنی(adjective):
Corrugated; wrinkled; crumpled; furrowed
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند سقف را مواج کنند تا محکم‌تر و با دوام‌تر شود.
مثال:
They decided to corrugate the roof to make it stronger and more durable.
معنی(example):
جعبه‌های موج‌دار معمولاً برای حمل و نقل استفاده می‌شوند زیرا محکم هستند.
مثال:
Corrugated boxes are often used for shipping because they are sturdy.
معنی فارسی کلمه corrugate
:
موج‌دار کردن به فرآیند شکل دادن یا ساختن سطوح به صورت موجی یا ناهموار اطلاق می‌شود.
