معنی فارسی corrump

B2

فاسد کردن، به معنای تحت تأثیر قرار دادن افراد به گونه‌ای که کارهای غیراخلاقی انجام دهند.

To corrupt or undermine integrity; commonly used in the context of influencing someone for unethical purposes.

example
معنی(example):

مدیر سعی کرد که با هدایا دستیارانش را فاسد کند.

مثال:

The manager tried to corrump his assistants with gifts.

معنی(example):

او سعی کرد که مقامات را فاسد کند تا معامله را به دست آورد.

مثال:

He attempted to corrump the officials to get the deal.

معنی فارسی کلمه corrump

: معنی corrump به فارسی

فاسد کردن، به معنای تحت تأثیر قرار دادن افراد به گونه‌ای که کارهای غیراخلاقی انجام دهند.