معنی فارسی corruptible
B1قابل فساد به معنای توانایی برای تغییر به سمت فساد.
Able to be corrupted or morally compromised.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حتی صادقترین افراد نیز میتوانند فاسد شوند.
مثال:
Even the most honest people can be corruptible.
معنی(example):
طبیعت فاسد انسان موضوعی رایج در ادبیات است.
مثال:
The corruptible nature of man is a common theme in literature.
معنی فارسی کلمه corruptible
:
قابل فساد به معنای توانایی برای تغییر به سمت فساد.